اجازات حسبیه امام (ره)

نویسنده:ابوالفضل حافظیان

اجازه به معنای اذن و رخصت و روا دانستن است. اجازه از دیرباز در بین علما و دانشمندان علوم مختلف مرسوم بوده و اساتید فن به منظور بزرگداشت از مقام علمی شاگردانشان و به نشانه کفایت ها و شایستگی هایی که در آنان وجود داشته برای شان اجازه صادر می نمودند. در حوزه های مختلف علوم اسلامی هم چون تفسیر, حدیث, فقه, طب, ادبیات و عرفان تبادل اجازه بین اساتید و شاگردان مرسوم بوده است; مثلاً اطبا برای شاگردان خود اجازه طبابت می نگاشتند, قاریان برجسته قرآن برای تلامذه خود اجازه قرائت قرآن می نوشتند و صوفیان و درویشان اجازه خرقه از مشایخ خویش دریافت می داشتند و محدثین اجازه روایت حدیث و یا روایت کتاب های حدیثی را به حدیث پژوهان اعطا نموده و فقها اجازه اجتهاد و یا تصدی امور حسبیه را برای لایقان این مناصب انشا می کردند.
اجازات هم چون اسناد و مدارک علمی و فرهنگی ارزشمند در اختیار افراد لایق و شایسته قرار می گرفته و آثار و فواید بسیاری نیز بر آن ها مترتب بوده و هست. از جمله موجب اعتماد و اطمینان به گفته ها و نوشته های شخص مجاز می شود و مشتمل بر اظهار نظرهای مشایخ نسبت به شاگردان و اساتید خود می باشد.
در این جا نگاه کوتاهی به اجازات مرسوم در حوزه های علمیه شیعی می افکنیم و سپس از باب نمونه چند اجازه مختصر از اجازات حضرت امام خمینی(ره) در امور حسبیه را می آوریم.

علمای حدیث, اجازه را یکی از مهم ترین طرق تحمل حدیث دانسته اند و به عنوان پشتوانه صحّت و درستی نقل احادیث, به اخذ و مبادله آن همّت گماشته اند. بدین صورت که اساتید علم حدیث به طور کتبی یا شفاهی اذن روایت احادیث از خود را به شاگردان شان اعطا می نمودند و معمولاً در این اجازات نام اساتید و مشایخ و تألیفات خود را می آوردند.
از فواید مهم اجازه روایت, اتصال سند اخبار به ائمه معصومین(ع) است و معمولاً اساتید در اجازه روایی, سلسله سند را به یکی از مشایخ بزرگ هم چون ملامحمدتقی مجلسی, شهید اول, علامه حلی و یا شیخ طوسی رسانده و بر او توقف می کنند, چون طرق مشایخ بزرگ معلوم است.
امام راحل اجازات روایی متعدّدی داشته و در ابتدای کتاب شریف (اربعین حدیث) چهارطریق روایت خود تا شیخ انصاری را آورده است و تأکید نموده که طرق دیگری نیز در روایت احادیث دارد که به شیخ انصاری منتهی نمی شود.
از بیانات امام در ابتدای اربعین استفاده می شود که ایشان اجازات روایی از شیخ محمد رضا اصفهانی (م2631ق), حاج شیخ عباس قمی (م9531ق), سیدمحسن امین عاملی (م1731ق) و سیدابوالقاسم دهکردی اصفهانی (م3531ق) دریافت کرده است, چنان که می فرماید:
(اخبرنی اجازة, مکاتبة و مشافهة عدّة من المشایخ العظام والثقات الکرام منهم الشیخ العلاّمة المتکلّم الفقیه الاصولی الادیب المتبحّر الشیخ محمدرضا آل العلاّمة الوفی الشیخ محمدتقی الاصفهانی…
والشیخ العالم الجلیل المتعبّد الثقة الثَبْت الحاج شیخ عباس القمی کلاهما عن المولی العالم… میرزا حسین النوری عن العلامة الشیخ مرتضی الانصاری.
ومنهم السید السند الفقیه المتکلّم الثقة العین الثَبْت العلاّمة السید محسن الامین العاملی عن الفقیه العلام, صاحب المصنفات العدیدة السید محمد بن هاشم الموسوی الرضوی الهندی عن العلاّمة الانصاری.
ومنهم السید العالم الثقة الثبت السیدابوالقاسم الدهکردی الاصفهانی عن السید السند الامجد میرزا محمدهاشم الاصفهانی عن العلاّمة الانصاری.)
امام راحل پس از بیان طریق های مختلف خود به شخ انصاری, آن گاه طریق شیخ انصاری را تا امام صادق(ع) در کتاب شریف اربعین نقل می نماید.
راقم سطور درباره این که آیا اجازات روایی کتبی مشایخ امام به ایشان باقی مانده یا خیر, اطلاعی به دست نیاورد, لعلّ اللّه یحدث بعد ذلک امرا. و نیز اجازه روایت صادره از امام برای شاگردانشان به دست نیآمد.

تصدیق و تأیید کسی است که قدرت علمی لازم را برای استنباط فروع احکام شرعی از منابع اصلی آن ها یعنی قرآن و سنت و عقل را یافته و به مرتبه فقاهت رسیده باشد.
شخصی که به دریافت چنین اجازه ای نایل می گردد, می تواند در فروع احکام شرعی اظهار نظر کند و فتوا بدهد و تقلید از دیگران برای او حرام خواهد بود.
فقها و مدرسان بزرگ در صدور اجازه اجتهاد دقت فراوانی داشتند و تنها برای کسانی چنین اجازه ای صادر می نمودند که سال ها در درس و بحث علمی آن ها شرکت جسته و مراتب نبوغ و استعداد و صلاحیتش در این امر خطیر بر آنان ثابت می گشت. بدین جهت آمار اجازات اجتهاد از باقی اجازات کم تر است و نگارنده کم تر اجازه اجتهادی را قبل از دوره صاحب جواهر, به چشم دیده است.
در این زمینه از امام راحل اجازه اجتهاد, که به صورت کتبی برای کسی نوشته باشند, به دست نیامد لکن ایشان افرادی را به مناصبی نصب فرمودند که لازمه آن منصب اجتهاد بوده است و بعضاً در تفریظی که بر تألیفات شاگردان شان نوشته اند, تصریح به اجتهاد تلمیذ خود نموده اند.

فقیه می تواند کسی را که شایسته بداند, برای رسیدگی و انجام امور حسبیه تعیین کند و به او اجازه تصدی امور حسبیه را بدهد.
مقصود از امور حسبیه کارهایی است که محسوب برای خداست و به عنوان وظیفه عبادی انجام می گیرد هم چون قبض حقوق شرعیه (خمس و زکات و…) و به مصرف رسانیدن آن ها در موارد خود و حفاظت از موقوفه هایی که متولی خاصی ندارند و نگهداری از اموال مسلمانی که غایب یا قاصر است و نظایر آن.
تصدّی این امور در زمان حضور امام معصوم(ع) از شئون اوست و یا هر کس که برای انجام این امور تعیین فرماید, اما در عصر غیبت امام(ع), فقیه عادل متصدی این امور می باشد.1
مرحوم امام ـ رضوان اللّه تعالی ـ به جهت مرجعیت و زعامت عامی که داشتند, اجازات بسیاری را در این باب صادر فرمودند, که جمع آوری و تنظیم آن اجازات کتاب مستقلی را تشکیل می دهد.
قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) در مصاحبه با کیهان فرهنگی(ش156, ص104) می گوید: فهرستی از پانصد مورد مجوّز شرعی در اختیار داریم که امام در نجف اشرف صادر کرده اند. اما اینک تنها به صد و اندی از آن ها دست رسی داریم.
معروف است که ایشان در صدور اجازه امور حسبیه بسیار محتاط بودند و اجازاتی که ایشان نگاشته اند از دقیق ترین اجازاتی است که فقها و مراجع برای افراد می نویسند.
منبع: دایرة المعارف تشیع